سلام
نميدانم چه كردي ناگهان با دل
كه از دنيا بريد و به تو شد مايل
شدي همچون نفس در سينه ام جاري
كه شد هر لحظه بي تو زندگي مشكل
چنان خطي زدي به صفحه يادم
كه جز فكر تو شد هر خاطري باطل
به طو فان غمت شادم به سرمستي
غريقم در دل درياي بي ساحل
مرا با خود به هر سو ميبري بيخود
به تقدير تو دل بستم ز خود غافل
خوشحال مي شم به منم سر بزنين
يا حق