سلام
آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد! يكنفر در آب دارد مي سپارد جان. يك نفر دارد كه دست و پاي دائم ميزند روي اين درياي تند و تيره و سنگين كه ميدانيد. آي آدمها! او ز راه دور اين كهنه جهان را باز ميپايد، ميزند فرياد و امّيد كمك دارد آي آدمها كه روي ساحل آرام در كار تماشائيد! موج ميكوبد به روي ساحل خاموش پخش ميگردد چنان مستي به جاي افتاده بس مدهوش ميرود نعره زنان، وين بانگ باز از دور ميآيد: - «آي آدمها»… و صداي باد هر دم دلگزاتر، در صداي باد بانگ او رهاتر از ميان آبهاي دور و نزديك باز در گوش اين نداها: «- آي آدمها….وبلاگتون زيباست ..منظر حضور سبزتون در كيمياي سعادت هستم
موفق وپيروز باشيد