• وبلاگ : يه دل خسته
  • يادداشت : بدون شرح...!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 33 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام تبريك ميگم وبلاگ خوب و قشنگي داري و مطالبي هم كه مينويسي جالبن

    موفق باشي

    گلم اومدم بگم اپ كردم خوشحال ميشم بياي پيشم..البته برات افم گذاشتم اما گفتم بيام حسابي ...شايد ببخشي منه خطاكارو اخرش...بوس بوس...موفق باشي

    سلامممممممم عزيزه دلم..ايشالله اشتي اشتي؟؟هر چند تويه با معرفت كه با من قهر نبودي..من بي وفا شده بودم..مثل همينا كه نوشتي...

    راستش درده من يكي دوتا نيست

    اخه درده من از بيگانه ها نيست

    كسي خشكيده خون من رو دستهاش

    كه حتي يك نفسسسسس از من جدا نيست!!!

    من از بيگانگان هرگز ننالم

    كه با من هرچه كرد آن آشنا .....................................

    سلام....عالي است...هم سليقه ات در نتخاب شعر و هم هنرت در نوع نوشتار آن!...دست رو دلم نذار كه هر چي ميكشيم از نزديكانه!

    اين کوزه چو من عاشق زاري بوده است

    در بند ســر زلف نــگاري بــوده است

    ايــن دسته کــه بر گردن او مي بـيني

    دستي است که بر گردن ياري بوده است

    سلام خوبيد انشالله

    موفق باشيد و سلامت ممنون كه بهم سر سزديد

    ابر آمد و زار بر سر سبزه گريست

    بي باده گلرنگ نمي شايد زيست

    اين سبزه که امروز تماشاگه ماست

    تا سبزه خــاک ما تماشاگه کيست

    چندان بخورم شراب کاين بوي شراب

    آيد ز تراب چون روم زير تراب

    گر بر سر خـاک من رسد مخموري

    از بوي شراب من شود مست و خراب

    چون چرخ بکام يک خردمند نگشت

    خواهي تو فلک هفت شمُر خواهي هشت

    چون بايد مرد و آرزوها همه هِشت

    چو مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

    مي خوردن و شاد بودن آيين منست

    فارغ بودن ز کفر و دين؛ دين منست

    گفتم به عروس دهر کابين تو چيست

    گفتــا دل خـرم تـو کابين مـن است

    چون عهده نمي شود کسي فردا را

    حـالي خوش دار اين دل پر سودا را

    مي نوش به ماهتاب اي ماه که ما

    بـسيار بـــگردد و نــيـابد ما را

    سلام.

    جهان رهگذر.آدما رهگذر .زمان هم كه زود گذر. هم گاهي هزاران رهرو هست و يك همسفر نيست و هم گاهي هزاران هم سفر هست و يك روهرو نيست. آره از خويشان كسي بيگانه تر نيست و از بيگانه هم كسي دلسوز تر نيست.

    شعر زيبايي بود. شاد و موفق باشيد.

    نمايش تصوير در وضيعت عاديتقديم به دلخسته ي اميد وار.

    بايد از من به گل پيام رساند

    که فلاني تو را سلام رساند

    بايد امروز ؛ چون نسيم بهار

    باغها را به فيض عام رساند

    بايد آگاه شد ز مبحث عشق

    بايد احساس را به کام رساند

    بايد از راه دور ؛با زحمت

    دست خود را به دست جام رساند

    بايد از ارتفاع پله گذشت

    خويشتن را به پشت بام رساند.

    «سهيل محمودي»

       1   2   3      >